دیوانگی را از پا درآورید

. تا وقتی پای الکل درمیان بود، همه ما به صورت عجیبی دیوانه بودیم.(الکلی های گمنام)

از آنجا که به الکل معتاد شده بودم، مجبور بودم بنوشم، چه میل داشتم چه نداشتم . دیوانگی بر زندگی ما سایه انداخته بود و ریشه بیماری ام بود . حق انتخاب نوشیدن را از من گرفته بود و به این ترتیب حق هیچگونه انتخاب دیگری هم نداشتم . وقتی مست بودم،نمی توانستم در هیچ بخشی از زندگی ام درست تصمیم بگیرم و اداره زندگی از دستم خارج شده بود.از خداوند خواستم تا کمک کند معنای کامل بیماری اعتیاد به الکل رادرک کنم و بپذیرم.

گزیده ایی از کتاب پاک زیستن...

گزیده ایی از کتاب پاک زیستن..

گزیده ایی از کتاب پاک زیستن.

زندگی ,الکل ,نداشتم ,های ,دیوانگی ,بیماری ,به الکل ,بود و ,را از ,از زندگی ,زندگی ام

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خلاصه کتاب روانشناسی بالینی فیرس مطالعات فرهنگ مجازی ❤️ ملت عشق ❤️ بهترین ها حق همه ماست پرسشنامه سیاهه ی رفتاری کودک (CBCL) آخنباخ انتشارات سفیراردهال لافکادیو معارف قرآن آگهی و نیازمندی اینترنتی صنعت برق و مخابرات بیانات رهبر