بندگان با ایمان
همه آنها بنده اند. گاهی یادشان میرود به خاطر موهبت همراهی با دیگران تشکر کنند.(دوازده گام و دوازده سنت)
نیکو کازانتزکیس در کتابش با عنوان "زربای یونانی "، از رویارویی میان ویژگی شخصیتی بارزش و مردی که بشدت مشغول کاشت درختی بوده است، می گوید . زربا می پرسد: "داری چه کار میکنی؟ " پیرمردمی گوید: "پسرم، خوب می بینی که دارم چه کار می کنم ، دارم درخت می کارم." زربا می پرسد: "اما چرا درخت می کاری با اینکه می دانی ممکن است نتوانی به بار نشستنش را ببینی؟" و پیر مرد پاسخ می دهد: "پسرم، من طوری زندگی می کنم که انگار هرگز قرار نیست بمیرم ." این پاسخ لبخندی برلبان زربا می آورد. همین طور که دور می شود با خنده می گوید :"چه جالب! من طوری زندگی می کنم که انگار قرار است فردا بمیرم!"به عنوان یکی از اعضای انجمن الکلی های گمنام، به این نتیجه رسیده ام که سنت سوم ، خاکی حاصلخیز است که در آن باید درخت هشیاری ام را بکارم . میوه هایی که به بار می آید خیلی فوق العاده هستند :آرامش، امنیت، درک و بیست و چهار ساعت رضایت کامل؛ و سلامت عقل تا صدای وجدانم را بشنوم ، وقتی در سکوت به آرامی با من صحبت می کند، می گوید : "باید دیگران را در خدمت کردن آزاد بگذاری . دیگرانی هم هستند که باید بکارند و برداشت کنند."
درباره این سایت