سپردن اراده و زندگیمان
29 مارس 9فروردین
همیشه حس می کردم که می توانم مشکلات همه را حل کنم اما هیچ کس به من گوش نمی داد.وقتی می دیدم عزیزم به تدریج خودش را با مواد نابود می کند بیشتر و بیشتر احساس در ماندگی می کردم.هر روزی که می گذشت بیشتر مصمم می شدم تا هر کاری که می توانم برای تغییر معتاد انجام دهم .اگر او می توانست با.شرکت در جلسات معتادان گمنام ،ملاقا ت های مداوم با مامور آزادی مشروط و کار کردن اهمیت رسیدگی به زندگی.سالم را تشخیص را تشخیص دهد آنوقت می توانست خوب بشود.من به خاطر پیدا کردن راه هایی که این اتفاق بیافتد آزرده بودم.با اینکه حتی حدود یک سال در جلسات نارانان حضور داشتم هنوز تفاوت بین حمایت نا سالم و کمک کردن را نمی دانستم.
به مرور وبا کمک دوستان نارانان اعتیاد خودم به روبراه کردن کارها را تشخیص دادم.هنوز یاد نگرفته بودم که چگونه رها کنم و چطور پذیرش شهامت و بینشی را که در دعای آرامش وعده داده شده ،با به کار بردن قدم سه تمرین کنم."تصمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند آن گونه که او را درک کردیم بسپاریم."
جواب هایی را که می خواستم نگرفته بودم .بنا بر این کار های گذشته را ادامه دادم .نیاز به گفتن ندارد که هیچ چیز تغییر نکرد تا اینکه یک نفر در جلسه ای این عبارت را مشارکت کرد."وقتی از خدا پرسیدم چرا کمک نکرده نیروی برترم پاسخ داد تو از سر راه کنار نرفتی و به من اجازه ندادی"."ناگهان این فکر ذهنم را پر کرد"."آب درون برکه شبیه شیشه است".
و ناگهان احساس آرامش کردم .سر انجام گام درست را به طرفرقدم سوم بر داشتم و با حمایت راهنمایم همین راه را ادامه می دهم.
چند روز بعد با خبر شدم که نیروی برتر معتاد به او کمک کرده تا جوابش را پیدا کند .در هر یک از مسیرهایی که با اتوبوس به خانه،محل کار و دیدن مامور آزادی مشروط می رفت و بر می گشت سه جلسه معتادان گمنام وجود داشت.
تفکری برای امروز:
درک می کنم که اگر صبور باشم چیزی که غیر ممکن به نظر می رسد می تواند امکان پذیر باشد.همانطور که برای من شد .بلاخره یاد گرفتم رها کنم به طوریکه اکنون عزیز من می تواند رشد فردی خود را داشته باشد.
صرف نظر از اینکه چه چیز بهترین است به او فرصتی بده تا خودش باشد و درونش بهتر شکوفا شودکتابچه آبی نارانان
درباره این سایت